ترجمه و تجزيه و ترکيب درس اول عربی سوم تجربی و رياضی

«إلَهي إلَهي فقيرٌأتاك!»

  خدايا خدايا فقيري به سوي تو آمده است

 إلَه:منادي مضاف ومنصوب تقديراً.

 إلَه: اسم،مفرد،مذکر،جامد،معرب،منصرف،صحيح الآخر،معرفه به اضافه   

برای دريافت کامل به ادامه مطلب مراجعه فرماييد.

ادامه نوشته

استعاره تبعيِّه در زبان عربی

استعاره تبعيّة

اگر لفظ مستعار فعل يا اسم فعل يا اسم مشتق يا اسم مبهم يا حرف باشد آن را استعاره تبعيه نامند.

مثال: نَامَتْ هُمُومی عَنِّي : اندوههايم زايل شد.

در اين مثال فعل « نَامَتْ : مشبه به » برای فعل « زَالَتْ : مشبه»به صورت استعاره تصريحيه تبعيّة آورده شده است.

مثال:نَطَقَتْ الْحالُ بِکذا

در اين مثال فعل « نَطَقَتْ: مشبه به » برای فعل « دالَتْ : مشبه»به صورت استعاره تصريحيه تبعيّة آورده شده است.

جامع«وجه شبه» در هر دو روشن ساختن معناست.

مثال: يُحِيی الأرضَ بَعدَ مَوتِها (روم ،19) زمين را بعد از مرگش زنده می کند.

در اين مثال فعل « يُحِيی: مشبه به » برای فعل « يُزَيِّنُ : مشبه»به صورت استعاره تصريحيه تبعيّة آورده شده است.

جامع «وجه شبه» در هردوکلمه زيبايی و سود رساندن است.

متنبی در وصف شيرگفته:

وَرْدٌ إذا وَرَدَ الْبُحَيرَةَ شارباً    وَرَدَ الفراتَ زَئِيرُهُ و النِّيلا

شير درنده وقتی که برای نوشيدن وارد درياچه می شود صدای او به رود خانه فرات و نيل « عراق ، مصر» می رسد.

در اين مثال فعل « وَرَدَ: مشبه به » برای فعل « وَصَلَ : مشبه»به صورت استعاره تصريحيه تبعيّة آورده شده است.

جامع« وجه شبه» در هردو کلمه منتهی شدن به هدف است.

آيه کريمه: وَلَمَّا سَکَتَ عَن مُوسی الغضبُ ... :زمانی که خشم موسی فروکش نمود.

در اين آيه فعل « سَکَتَ: مشبه به » برای فعل « إنتَهَی : مشبه»به صورت استعاره تصريحيه تبعيّة آورده شده است.

جامع« وجه شبه» در هردو کلمه آرامش يافتن  است.

مثال:الْجُندِيُّ قَاتِلُ اللِّصِّ : سرباز کشنده ی دزد است. به معنی « ضَارَبَهُ ضَرباً شديداً»

در اين مثال اسم فاعل « قاتِلُ : مشبه به » برای اسم فاعل  « ضَارِب : مشبه»به صورت استعاره تصريحيه تبعيّة آورده شده است.

أَنتَ في خَضراءَ ضاحکةٍ     مِن بکاءِ العارضِ الْهتنِ

ترجمه: تو(مخاطب پرنده)در گلزار سبز و خرمی هستی که می خندد و«خنده ی او » ناشی از گريه ی ابری است که باران فراوانی فرو می ريزد.

 در اين مثال اسم فاعل « ضاحِکةٌ : مشبه به » برای اسم فاعل  « مُزهِرَةٌ : مشبه»به صورت استعاره تصريحيه تبعيّة آورده شده است. جامع(وجه شبه) در هر دوکلمه شادابی وظاهر شدن سفيدی است.

همچنين می توان گفت که « الأرضُ الخضراءُ » به « الآدمی» تشبيه شده سپس مشبه به را حذف و با يکی از لوازم آن « ضاحکة» اشاره نموده در اين حالت استعاره مکنية می باشد.

مثال: وَلَأُصَلِّبَنَکُم في جذوعِ النَّخلِ (طه ،71) شما را بر تنه های نخل به دار می آويزم.

در اين آيه حرف « في: مشبه به » برای حرف « علی : مشبه»به صورت استعاره تصريحيه تبعيّة آورده شده است.

جامع در هردو تمکّن «جاگرفتن» است.

منبع: جواهر البلاغة و بلاغة الواضحة

استعاره اصليه

استعاره اصليّة

اگر لفظ مستعار اسم جامد برای ذات باشد مانند «بدر»وقتی که برای زيبا استعاره آورده شودو يا اسم جامد برای معنی باشد مانند «قتل» وقتی که برای زدن شديد استعاره آورده شود  اعم از اينكه مصرحه باشد يا مكنيه، آن را استعاره ى اصليه مى نامند مانند استعاره ى الفاظ ظلمت و نور براى ضلالت و هدايت در آيه ى شريفه« كتابٌ أَنزلناه اليك لِتُخرجَ النّاسَ من الظلمات الى النّور»

«سوره ى ابراهيم، آيه ى 1»

ترجمه: کتابی که آن را برتو نازل کرديم تا مردم را از تاريکی ها به سوی نور خارج کنی.

 در آيه شريفه «ضلالت» به «ظلمت» و«هدايت» به « نور» تشبيه شده است به شيوه استعاره تصريحيه اصليه آورده شده است.والفاظ مستعار « ظلمت  ، نور » جامد هستند.

يَمُجُّ ظلاماً في نهارٍ لِسانُهُ

وَيَفهَمُ عَمَّنْ قَالَ مالَيسَ يَسمَعُ «متنبی»

ترجمه: زبانش تاريکی را در روشنايی روز پرتاب می کند واز شخصی مطلبی را مي فهمد که با گوش نمی شنود.

قلم به انسان تشبيه شده«مرجع ضمير در لسان» سپس «مشبه به » حذف و با چيزی از لوازم آن که زبان باشد به آن اشاره شده است به شيوه استعاره مکنيّة اصليه

مداد به ظلام تشبيه شده سپس «مشبه » حذف شده به شيوه استعاره تصريحية اصليه

ورق به نهار تشبيه شده سپس «مشبه » حذف شده به شيوه استعاره تصريحية اصليه

أُحِبُّکَ يا شَمسَ الزَّمانِ وَبَدرَهُ

وَإِن لَامَنِي فيکَ السُّها و الفَرَاقِدُ

ترجمه:ای خورشيد و ماه زمان تورا دوست دارم هرچند ستارگان سُها و فرقدان در مورد ستايش تو مراسرزنش کنند.

توضيح:در اين بيت سيف الدّوله يک بار به «شمس »و بار ديگر به «بدر» تشبيه شده است و افراد پايين تر از اورا به «سُها و ديگر ستارگان» تشبيه شده است پس استعاره تصريحيه اصليه بکار برده است.

فَتیً عَشِقَتْهُ الْبَابِلِيَّةُ حِقبَةً

فَلَم يَشْفِها مِنهُ برَشفٍ ولالثمٍ«المعرّي»

ترجمه: جوانی است که شراب دلباخته وی مدتی طولانی عاشق او شده است و او«جوان» درد عشق شراب«زن» را با نوشيدن و بوسيدن شفا نداده است.

توضيح: مشبه­به "إمرأة" است ؛ و عَشِقَتهُ از لوازم و ملائمان إمرأة می­باشد در اين بيت  «البابلية: شراب »  به « إمرأة   » تشبه شده است استعاره مکنيه اصليه می باشد.

عَضَّنا الدَّهرُ بِنَابِهِ     لَيتَ ما حَلَّ بِنا بِهِ

ترجمه: روزگار با دندانش ما را گاز گرفت ای کاش آنچه بر ما وارد شد بر روزگار وارد می شد.

توضيح: مشبه­به "حيوان مُفترس: حيوان شکاری" است ؛ و «عَضَّ: گاز گرفت» از لوازم و ملائمان حيوان مُفترس می­باشد در اين بيت  «الدّهر: روزگار »  به « حيوان مُفترس » تشبه شده است.استعاره مکنيه اصليّة می باشد. جامع «وجه شبه» آزار رساندن است.

حَمَلتُ إِلَيهِ مِن لِسَانِي حَدِيقَةً

سَقَاها الْحِجا سَقي الرِّياضَ السَّحائبُ « متنبی»

ترجمه: با زبانم گلزاری را به سوی او فرستادم که عقل آن را آبياری نموده همانطور که ابرها گلزار را سيراب می کنند.

توضيح: مشبه­به "حديقةٌ" است ؛ و «سَقَی» از لوازم و ملائمان حديقة می­باشد در اين بيت  «شعر »  به « حديقة » تشبه شده است.استعاره مکنيه اصليّة می باشد.و جامع« وجه شبه» در هردو زيبايی است.

يُؤدُونَ التَّحِيَّةَ مِن بعِيدٍ     الی قَمرٍ مِن الأيوانِ بادٍ

ترجمه: از راه دور سلام و درود می فرستند به ماهی که از ايوان آشکار گشته است.

توضيح: در اين بيت « قمر: مشبه به»  برای «شخص زيبا: مشبه» به صورت استعاره تصريحيه اصليه آورده شده است.

منبع: بلاغة الواضحه و جواهر البلاغة

استعاره مکنيه «بالکنايه»در زبان عربی

استعاره بالکنايه

زمانی که « مشبه » درکلام ذکر گردد و« مشبه به» حذف شود وبا ذکر يکی از لوازم« مشبه به » به آن اشاره شود استعاره بالکنايه يا مکنيه است.

مانند:  وَإذا الْمَنِيَّةُ أَنشَبَتْ أَظفَارَها

       أَلْفَيتَ کُلَّ تَمِيمَةٍ لاتَنفَعُ « هُذلی»

ترجمه: هنگامی که مرگ چنگال هايش را بياويزد مي يابی که هيچ کدام از مهره ها سود نمی بخشد.

شاعر « الْمَنِيَّةُ» مرگ را به حيوان درنده تشبيه کرده است. وبه وسيله «أَظفَارَ» که يکی از لوازم «مشبه به »است به آن اشاره نموده است.

إِنِّي رَأيتُ رُؤُسَاً قَد أَينَعَتْ          

 وَحَانَ قِطافُها و إِنِّي لَصاحِبُها « الحجاج»

ترجمه: من سرهای را می بينم که رسيده و وقت چيدن آنهاست و من صاحب آنها هستم.

در اين بيت شاعر « الرّؤوس» را به « الثمرات» تشبيه کرده و مشبه به « الثمرات» حذف و با يکی از لوازم آن « أَينَعَتْ  » اشاره نموده است.

وَلَمّا قَلَّتِ الإبلُ أمتَطَينا  

إلی ابنِ أبي سُلَيمانَ الْخُطُوبا « متنبی»

وقتی که شتر ناياب شود ما بر حوادث سوار می شويم و به سوی ابن سليمان می رويم.

در اين بيت « الْخُطُوبا» به « الْمطية» تشبيه کرده و با يکی از لوازم آن « أمتَطَينا » اشاره نموده است. 

فلانٌ يَرمِي بِطَرْفِهِ حَيثُ أَشارَ الکرمُ:

ترجمه:فلانی به جای تير می اندازد که بخشش و احسان به آن اشاره می کند.

در اين مثال «الکرم»به « الإنسان» تشبيه شده و با لوازم آن « أَشارَ » اشاره نموده است. 

آيه کريمه « رَبِّ إِنِّ وَهنَ العظمُ مِنِي و اشتَعَلَ الرّأسُ شَيباً»

در اين آيه «الرأس» به « الوقود» تشبيه شده و با لوازم آن « اشتَعَلَ » اشاره نموده است. 

در زبان فارسی:

 تو را از کنگره عرش می­زنند صفير       
ندانمت که در اين دامگه چه افتاده است«حافظ»
 
مشبه ­به "قصر" است از لوازم کنگره عرش می­ باشد.
 
به چشم عقل در اين راهگذار پر آشوب  
نگر که کار جهان بی­ ثبات و بی­ محل است
 
مشبه­ به "انسان" است و جاندار؛ و چشم از لوازم و ملائمان انسان می­ باشد.