عموم سلب و سلب عموم در بلاغت
عموم السلب:
هرگاه ابزار و نشانه های عمومّيت مانند « کل ، جميع » خارج از حيز نفی باشد به اين معنی که الفاظ « کلّ ، جميع» بر ادات نفی مقدم گردد و معمول فعل هم منفی نباشد در اين صورت همه افراد در قلمرو نفی قرار می گيرند و نفی همه آنها را فرا می گيرد، مانند:
1- کلُّ ظالمٍ لَم يُفلَح « هيچ يک از ستمکاران رستگار نمی شوند. »
2- ذو اليدين از پيامبر (ص) پرسيد « أَقَصُرَتِ الصّلاةُ أَم نَسِيتَ يا رسولَ اللهِ »در جواب فرمودند:
« کُلُّ ذاکَ لَم يَکُن»يعنی نه نماز کوتاه شده و نه فراموش کرده ام.
3- قَد أَصبَحَت أُمُّ الخَيّارِ تَدَّعِي عَلَيَّ ذَنباً کُلُّهُ لَم أَصنَع
ترجمه: همسرم ام الخيار مرا به گناهانی متهم می کند که مرتکب هيچکدام نشده ام.
4- کُلُّ تلميذٍ لَم يُقَصِّر في واجبهِ
5- کلُّ إنسانٍ لَم يَقُم
اين تقديم « کلّ ، جميع» بر ادات نفی و فراگيری نفی به « شمول النّفی » نامگذاری شده است.
سلب عموم:
اگر ادات عموم در کلام منفی در حيز نفی باشند يعنی اگر ادات نفی بر ادات عموم « کلّ ، جميع» مقدم گردد دو احتمال وجود دارد:
1- نفی برخی از افراد و اثبات برخی ديگر
2- نفی همه افراد
مانند:
1- لَم يَکُن کُلُّ ذاکَ
2- ما کلُّ ما يتمنّی المَرءُ يُدرِکُهُ تأتي الرِّياحُ بِما لاتَشتَهِي السّفُنُ
ترجمه: آدمی به هرآنچه آرزو کند دست نمی يابد بادها گاه برخلاف آرزوی کشتی ها می وزند.
3- ماکلُّ رأي الفتی يَدعُو إلی رَشَدِ إذا بدا لک رَأي مشکل فَقِفِ
ترجمه: هرآنچه آدمی انديشد به راستی نينجامد پس آنگاه که امری بر تو مشتبه شد درنگ کن و بايست.
4- ما جاءَ القَومُ کُلُّهُم
5- ما جاءَ کلُّ القَومِ
6- لَم آخُذِ الدِّراهِمَ کُلَّها
7- لَم آخُذ کُلَّ الدّراهِمِ
8- گاهی ادات نفی تقديرا بر « کلّ» مقدم می شود ، به اين شکل که کلمه « کلّ» بر فعل منفی مقدم می شود ولی فعل در آن عمل کرده باشد، مانند : « کلَّ الدّراهِ لَم آخُذ»
در جايی که نفی پيش از «کلّ» باشد نفی تنها متوجه عموميت می شود يعنی عموميت را نفی می کند نه اصل فعل را ، که به آن « نفی الشمول » می گويند.